محیامحیا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

محیا یعنی زندگی!

بازگشت مامان!

سلام به محیا که زندگی مامانه!دختر نازنینم یک شب که خیلی اذیت شدی مامان قسم خورد که دیگه بدون در نظر گرفتن نام و یاد خدا سراغ نوشتن و عکس های تو نیاد.امروز ٢٢بهمنه.هفته پیش روز یکشنبه ١٧ بهمن دندون خوشگلت جوونه زد.مامان هم تا تونست جیغ زد و قربون دهان و دندان تو شد!!از کارهای این روزهای تو یاد کردن بابائه.وقتی پشت سرهم وبا تلفظ ب مثل پ و مکث دوست داشتنی بین هجاها میگی:پا...پا...و یک روز که خیره شدی به چشم های من و آرام و دلنشین گفتی ما..ما..ن.دوشنبه ها و چهارشنبه ها می سپارمت به خاله رباب و مامان جون و میرم برای تولید علم.تو گل قشنگم باهاشون دوست شدی و دیگه گریه نمی کنی و کبود نمیشی.توی روروئک میشینی و مثل جوجه که دنبال مامانش بره  دنبال...
22 بهمن 1390
1